- اندازه گیری قطر کره زمین
«ایراتوستیناس اولین کسی بود که به وسیله زاویه نور خورشید، قطر کره زمین را اندازه گیری کرد. دانشمندان نجوم زمان مأمون در جستجوی راه دیگری بودند. از یک نقطه معین یک گروه از منجمین به طرف شمال حرکت کردند و گروه دیگر به طرف جنوب. این دو گروه آن قدر به راه ادامه دادند تا این که ستاره جدی که از یک طرف طلوع و در طرف دیگر افول میکند برایشان قابل مشاهده باشد. حال از فاصله مکانی این دو گروه مشاهده کننده یک درجه از دایره نصف النهار را با دقت و صحت عجیبی محاسبه کردند».147
- ترسیم نقشههای نجومی دقیقتر
«قبلا هیپارک(190تا120 قبل از میلاد) بیش از هزار ستاره را شمارش و محل آنها را در آسمان تعیین کرده بود. عبدالرحمان الصوفی (قرن چهارم هجری) در بغداد در قرن دهم میلادی جرئت کرد که به تصحیح یادداشتهای او در مورد ستارگان بپردازد. سلطان عضد الدوله در وسط باغ خانهاش رصدخانهای درست کرده بود که شب به شب منجمین دربار به مشاهده ستارگان میپرداختند و آنها را شمارش کرده و از نظر طول و عرض، محل و حرکت آنها را در آسمان تعیین میکردند. او با این روش متوجه تعدادی از ستارگان ثابت شد که چشمهای تیزبین هیپارک متوجه آنها نشده بود. عبدالرحمان الصوفی برای تعلیم اربابش عضدالدوله ثوابتی که محل آنها را از نو محاسبه کرده بود با دقت کافی رسم کرد و به ارائه بزرگی و تا آنجا که ممکن بود درجه روشنایی آنها پرداخت. اینچنین بود که یک کاتالوگ ستارگان به وجود آمد و با به وجود آمدن این کاتالوگ بود که بسیاری از اشتباهات و بیدقتیهای هیپارک و بطلمیوس تا آن زمان را رفع کرد و بر آن یادداشتهای کهنه نجومی تعداد زیادی ستارگان ثابت نیز اضافه کرد».185- تنظیم جدولهای نجومی مستقل
«دانشمندان مسلمان با رصدهای دقیقی که انجام میدادند جدولهای نجومی مستقلی تدوین کردند. اکثر این جدولهای نجومی در دسترس اروپاییان قرار گرفت و در زمان کوپرنی نیز مورد استفاده واقع شد. این جدولها در اروپا بدون هیچ گونه تغییر و تبدیل و تجدید نظر مورد استفاده قرار میگرفت. چون اروپای آن زمان حائز آن شرایط علمی نبود که به این گونه بررسیهای عینی بپردازد. چه رسد که جدول نجومی مستقل خود را در برابر جدولهای اسلامیمحاسبه و تنظیم کند. مهمترین این جدولها عبارتند از: جدول خوارزمی، جدول مامونی، جدول صابی البتانی، دو جدول هاشمیان و ابن یونس و جدولی که در طلیطله به وسیله ارقالی درست شد و همه اینها برای محاسبه جدول آلفونسو ـ حاکم شهر تولدوی اسپانیا در قرن سیزدهم میلادیـ نیز مورد استفاده قرار گرفتند». 178
- دستاوردهای الفرغانی
«یکی از مسلمانانی که اگر جای پایش را دنبال کنیم ما را به زادگاه علم اروپایی رهنمون میسازد الفرغانی است که در زمان پسران موسی بن شاکر ـدوره خلافت مأمونـ در بغداد مشغول بود.او درجات طول زمین را محاسبه کرد.اولین کسی بود که متوجه شد خورشید در مسیر خود همچون سیارات دیگر در طول زمان سرعتش کم میشود.کتاب عنصر نجوم نوشته الفرغانی که در قرون وسطی در اروپا الفراغانوس مینامیدند چندین بار از زبان عربی به لاتین در اروپا ترجمه شد و ملانشتن در 1537 میلادی در شهر نورنبرگ آن را تجدید چاپ کرد.179دانشمندان اسلامی همچنین به عوامل متغیری توجه یافتند که به وسیله پیشینیان ثابت اعلام شده بود.آنان متوجه تمایل اکلپتیک (زاویه متمایل محور زمین) شدند یا به عبارت دیگر زاویه تمایل مدار خورشید در مقابل خط استوا که هر بار کمتر میشود. باید گفت این اندازه گیری آنان حتی یک ثانیه هم پس و پیش ندارد. با این کشف پشتکار خود را در آزمایشها به کار بردند و همچنین ظرافت حواسشان را برای درک کمترین تغییر نشان دادند. این کشف را اولین بار الفرغانی کرد.الفرغانی اولین کسی است که تغییر یافتن دورترین محل زمین نسبت به خورشید را کشف کرد. در حالی که یونانیان ظاهرا آن را همیشه یکسان میدانستند. مسلما یونانیان به اندازه مسلمانان که از مکتب آنان برخاستهاند در کارشان ثبات نداشتهاند. 185- دستاوردهای البتانیالبتانی (قرن سوم هجری) نیز مانند ثابت بن قُرّه از صابئیان کافر بود که با محاسبه دقیق خود کار او را تکمیل کرد. مهم ترین کارهای او عبارتند از:اختلاف طول به اصطلاح سال خشک و سال مرطوب را به دو طریق محاسبه کرد.او گردش زمین به دور خورشید را هم از دو طریق محاسبه میکرد.او آزمایشهای خوارزمی را دنبال کرد و با تحقیقات جدیدی درباره ظهور ماه نو، خورشید گرفتگی و نیز زاویهای که از محل نظاره کوکب نسبت به مرکز زمین به دست میآید، آزمایشهای او را تصحیح کرد.179البتانی به محاسبه دقیق دایرة البروج پرداخت و به روشی دست یافت که درجه عرض یک نقطه را روی زمین میتوان به وسیله آن روش تعیین کرد. چیزی که ابن الهیثم نابغه باز هم راه جدیدی برای محاسبه آن یافت و این راه جدید بر حسب کشف تاریخی و دوران ساز او یعنی محاسبه انکسار نور صورت گرفت.- دستاوردهای ارقالیارقالی (قرن پنجم هجری) در شهر طلیطله در اسپانیا ضمن 402 مشاهده اثبات کرد که فاصله خورشید تا زمین که در طول سال در حال تغییر است در هر شش ماه یک بار یکسان میگردد. او این اختلاف فاصله را نیز دقیقا محاسبه کرد.185همچنین دانشمندان مسلمان به بررسی لکههای کره خورشید پرداختند که ابتدا مورد توجه اروپا قرار نگرفت. ولی بعدها در 1610 میلادی توجه اروپاییان را جلب کرد و ارقالی اطلاعاتی درباره نوسان محور زمین بیان کرد ولی درباره آن می نویسد «ولی انسان متوجه آن نمیشود چون کره زمین بزرگ است.»187اثر نجومی ارقالی به وسیله گِرهارد فون کرمونا از زبان عربی به لاتین ترجمه شد و حتی در 1530 میلادی کوپرنی از قول او و از قول البتانی در کتاب معروف خود نقل قول میکند. ارقالی این منجم ممتاز از شهر طلیطله اسپانیا که اروپا او را در ردیف معلمان خود برگزیده است و به نام ارزخلی معروف است سازنده وسایل نجومی بوده و در این مورد نیز معروفیت دارد. اسطرلاب ارقالی در نجوم جلب توجه فراوانی میکرد و به وسیله یوهانس مولر بسیار مورد ستایش قرار گرفت که او از آن به عنوان یک آلت اصیل صفیحه یاد کرده است. یوهانس مولر در قرن 15 میلادی یک کتاب مجموعه تمرینات آموزشی منتشر کرد که فقط مخصوص دستگاه صفیحه ساخت ارقالی بود.در سال 1534 میلادی کتاب ارقالی مجددا از عربی به لاتین ترجمه شد و به وسیله شخصی به نام یوهان شونر در شهر نورنبرگ منتشر شد. نام این کتاب چنین است «کتاب آموزشی تازه به چاپ رسیده درباره دستگاه صفیحه متعلق به پدر علم نجوم الرضا ارقالی».186- دستاوردهای ابوریحان بیرونیآنچه را کوپرنی نابغه آلمانی در رنسانس تازه درک کرد همان را پانصد سال قبل از او آن دانشمند شهیر مسلمان یعنی ابوریحان بیرونی (440-362 هجری) فهمیده بود و آن این بود که آفتاب گردش شب و روز را سبب نمیشود بلکه خود زمین که بر محور خود میگردد و با ستارگان دیگر به دور خورشید میچرخد است که باعث پدید آمدن شبانه روز است. اگرچه بلافاصله باید گفت پیش از ابوریحان نیز آریستارک فون زاموس و صد سال بعد، آن شخص کلدانی در شهر بابل به نام سلی به این امر اعتقاد داشتند.187 - حسن بن هیثمکشف مهم حسن بن هیثم(354 تا430 هجری) در علم نجوم این بود که همه کرات سماوی من جمله ثوابت از خودشان اشعه نوری دارند و فقط کره ماه است که روشنایی خود را از خورشید دریافت میکند.180حسن بن هیثم«کشف مهم حسن بن هیثم(354 تا430 هجری) در علم نجوم این بود که همه کرات سماوی من جمله ثوابت از خودشان اشعه نوری دارند و فقط کره ماه است که روشنایی خود را از خورشید دریافت میکند».180
«برای ملت مسیحی آن دوران نه تنها ضرورت آموختن زبان و خط لاتین وجود نداشت بلکه تعلیمات عمومی بکلی مردود بود. اما وضع کشورهای اسلامی به گونهای دیگر بود. حکومت اسلامی علاقمند بود که امور رعایا در مسیر طبیعی و صحیح قرار گیرد. از این رو امر تعلیمات در دست حکومت بود. بچههای طبقات مختلف به مدارس ابتدایی میرفتند، آن هم در مقابل مبلغ کمی که برای همه امکان پذیر بود. و از زمانی که معلمان را حکومت بر سر کار میگمارد برای بچههای افراد بیبضاعت، مدرسه بدون شهریه بود . در اسپانیای اسلامی اضافه بر هشتاد مدرسهای که در قرطبه وجود داشت الحاکم دوم ـاز حکام اموی اندلسـ در سال 354 هجری بیست و هفت مدرسه دیگر هم برای افراد بی بضاعت ساخت.در قاهره منصور قلاوون در محوطه بیمارستان منصوری مدرسهای هم برای بچههای بیسرپرست ساخت و برای هر بچه جیره تعیین کرد؛ یک قرص نان در روز، یک دست لباس زمستانی و یک دست تابستانی در سال. حتی ترتیبی دادند که معلمین دوره گرد به اعراب بادیه نشین درس بدهند.»400
«جایگاه والای علم در میان مسلمین سبب میشد در همه گستره تمدن اسلامی کتابخانهها مثل قارچ از زمین سر بر آورند. در سال 891 میلادی ـ278 هجریـ مسافری در بغداد یکصد کتابخانه عمومی برشمرده بود . که مسلمانان میتوانستند در قرائتخانههای آنها با آرامش کامل به مطالعه بپردازند و یا کتاب به امانت گیرند. در این کتابخانهها برای مترجمین و رونویس کنندگان محل خاصی وجود داشت. هر کس میتوانست در سالنهایی که برای اجتماع در نظر گرفته شده بود به بحثهای رسمی بپردازد. نظیر وظایفی که امروزه برای کلوپهای کتاب در انگلستان در نظر گرفته شده است».391
«هر مسجدی کتابخانهای داشت. سالن اصلی هر بیمارستان که محل مراجعه تازه واردین است دارای قفسههای بزرگ و پر از کتاب بود و تمام آثار طبی تازه منتشر شده را خریداری میکردند تا این که برای تعلیم محصلین طب و همچنین برای مراجعه پزشکان، جدیدترین معلومات در اختیارشان قرار داشته باشد.یک شهر کوچک مثل نجف در عراق در قرن دهم میلادی دارای چهل هزار جلد کتاب بود. در حالی که دیرهای اروپا همان ده تا دوازده کتابی را هم که داشتند چون برایشان جزو چیزهای کمیاب محسوب میشد با زنجیر به جایی میبستند.نظیر کتابخانه یکصد و هفده هزار جلدی مهلبی وزیر که در هنگام وفاتش در قرن چهارم از خود به جای گذاشت کم نیستند. خواجه نصیرالدین طوسی در کتابخانه رصدخانه مراغه تعداد چهارصد هزار جلد کتاب جمع آوری کرد. ابن عباد که همکار مهلبی و جوانتر از اوست دارای کتابخانهای است با دویست و شش هزار جلد کتاب. و یک قاضی یک میلیون و پنجاه هزار جلد کتاب داشته است».392 و 393
«اما کتابخانه هیچ کس به اندازه خلیفه العزیز قاهرهای ـ خلیفه فاطمی مصر در قرن چهارم هجریـ اهمیت نداشت. حتی خلیفه قرطبه (کوردوبا) که در سرتاسر آسیا افرادی داشت که مرتبا برای تکمیل کتابخانهاش میکوشیدند. این کتابخانه فاطمیان زیباترین و کاملترین کتابخانه بود و دارای یک میلیون ششصد هزار جلد کتاب بود. تنها شش هزار و پانصد جلد کتابهای ریاضی و هیجده هزار جلد آثار فلاسفه داشت.ولی این ابهت پسرش را از آن باز نداشت که با رسیدن به حکومت، کتابخانه دیگری در کنار آن بنا نکند. کتابخانهای که دارای هیجده سالن بود.» 393 .
شوق علم آموزی
«حنین خواستار نسخه مخصوصی از یکی از آثار جالینوس بود و نمییافت. این اثر در آن زمان نیز کمیاب بود. او خودش به جستجو میپردازد و در این باره مینویسد: «من به آن احتیاج فوری داشتم و به همین جهت عازم بین النهرین شدم و از آنجا به سوریه، فلسطین، مصر و به شهر اسکندریه رسیدم ولی در هیچ جا موفق نشدم آن را پیدا کنم. فقط یک نیمه آن را در سوریه یافتم.»388
«همان طور که یک کشور فاتح، تحویل سلاحها و کشتیهای جنگی را شرط قرار داد صلح میکند هارون الرشید پس از پیروزی در جنگ عموریه و آنکارا، تحویل نوشتههای یونان قدیم را شرط صلح با بیزانس اعلام کرد . آن زمان مأمون پس از پیروزی بر رم شرقی از قیصر میخاییل سوم خواست تمام آثار فلاسفه که تا آن زمان به زبان عربی ترجمه نشده بودند به عنوان خراج جنگی تحویل مسلمانان دهد».379
اجرت ترجمه کتاب
«پسران موسی بن شاکر در سامرا در زمینی که متوکل به آنها هدیه داده بود مرکزی علمی برپا کردند که در آن به ترجمه کتاب نیز میپرداختند. آنان مبلغ 500 دینار به هر یک از مترجمین میپرداختند؛ مبلغی که در جوانی برای خود آنان ثروتی به حساب میآمد. 500 دینار معادل است با 7500 مارک طلا که برابر با 90000 مارک طلا در سال است حقیقتا اجرت شاهانهای است!».151
امانتداری در علم
«متفکر اسلامی با بیان افکار دیگری به نام خویش دهان خود را ملوث نمیکرد. اگر کسی میخواست بر اساس افکار و کتاب فردی که زنده بود تدریس کند باید قبلا اجازه کتبی از او داشته باشد. حتی کسی حق نداشت موقع تدریس بیانات استادی دیگر را بیان کند یا شعر شاعری را در انجمنهای رسمی بخواند بدون این که اجازه صریح آنان را دارا باشد. همان طور که پیش از اسلام هم بین اعراب مرسوم بود شاگرد یکی از شعرای بزرگ از استادش اجازه منحصر به فرد داشت تا به عنوان راوی و ناشر آثار او عمل کند. در این جا احترام به فعالیتهای فکری و مرجعیت و مصدر آن این اندازه عمیق بوده است».405
«زمانی که افراد مسئول غفلت کرده بودند ظهور ماه تمام را در اول بهار ملاحظه کنند پدر مسیحیان مورد خرده گیری طرفدارانش واقع شد. چون مجبور بود فرستادهای به سوی مسلمانان که در اسپانیا حکومت میکردند بفرستد و از آن شیطان پرستها ـ مسلمانان ـ تاریخ هفتهای که عیسی را به صلیب کشیدند و عید پاک را سوال کند»ص .198«همچنین فریدریش (حاکم مسیحی جزیره سیسیل ایتالیا) را سوال زندگی پس از مرگ عمیقا به خود مشغول داشته بود. ولی این دوباره تکفیر شده از طرف پاپ، به جای مراجعه به کلیسا و دانشمندان مسیحی آشکارا به دانشمندان مسلمان مراجعه میکند. او سوالات خودش را در این مورد به مصر سوریه، عراق، آسیای صغیر، یمن و مراکش میفرستد. سلطان الموحدین سوالات او را به سیته ـدر مراکشـ نزد فیلسوف جوان ابن سبعینِ بیست ساله مسلمان که نظریه بسیار تحقیر آمیزی نسبت به فرانکها داشت . میفرستد».487
جزیره سیسیل، مقلد مسلمانان
«ابن جبیر ـجهانگرد مسلمانـ که در سال 1185 میلادی(581 هجری قمری) از جزیره سیسیل ـکه اینک به تصرف نرمانها در آمده استـ دیدن کرده است. وی در خاطرات خود در مورد این جزیره مینویسد: حاکم شهر (ویلهلم دوم) اعتماد مخصوصی به مسلمانان دارد. آنان را به عنوان پزشک و ستاره شناس خود بر دیگران ترجیح میدهد و در ضروریترین امور به آنها اعتماد میورزد تا این حد که سرپرست مطبخ وی یک مسلمان و محافظ وی که تحت فرماندهی یک سرهنگ مسلمان انجام وظیفه میکند نیز مسلمان است. ارکان کشورش را مسلمانان تشکیل میدهند . او در خوشگذرانیهای دربار و همچنین در قانونگذاری، در نوع حکومت و رتبه خدمه، در تزیینات و تجملاتش از سلاطین اسلامی تقلید میکند. او عربی میخواند و مینویسد و به طوری که یکی از خدمه نزدیکش برای ما تعریف کرد ورد زبانش الحمدلله است و تمام دخترها و همخوابگانی که در قصرش هستند با ایمانند».442»
شیفتگی حاکم سیسیل به مسلمانان
«متن زیر، نامه فریدریش دوم ـحاکم مسیحی جزیره سیسیل در قرن سیزدهم میلادیـ به فخرالدین، فرمانده مسلمان مصری در جنگهای صلیبی میباشد. در حالی که جنگهای صلیبی هنوز به پایان نرسیده است و مسلمانان و مسیحیان در حال جنگ با یکدیگر میباشند.« بسم الله الرحمن الرحیم! قلوب ما در آنجا لنگر انداختهاند در حالی که خود به سوی وطنمان باز میگردیم. این دلها نه تنها از بدنمان بلکه از سنخیت اروپایی و مسیحیمان و از خویشتن خویش جدا شدند و در بند دوستی شما درآمدند برای همیشه. سپس به پرواز آمدند بازگشتند و بر قدرتمان افزودند . چون تو رفتی مرا آنچنان بود که گویی دیگر بین جدایی و مرگ میبایست یکی را برگزینم. ولی من مرگ را فرا خواندم، آرامشم بیا»488
شکایت اسقف قرطبه از شرق زدگی مسیحیان
«متن زیر شکایت آلوارو اسقف قرطبه از مسیحیان میباشد «خیلی از همکیشان من اشعار و داستانها و افسانههای اعراب را میخوانند. آثار مذهبیون و فلاسفه آنها را مطالعه میکنند. آن هم نه برای آن که عقاید آنان را رد کنند بلکه برای آنکه بیاموزند و یاد بگیرند که چگونه آن را باید دقیق و فصیح به زبان عربی تلفظ کنند! امروزه کجا یک غیر یافت میشود که تفسیر لاتینی کتاب آسمانی را بخواند؟ امروزه چه کسی از اینان به تحصیل کتاب مقدس انبیا و رسولان میپردازد؟ ای وای که همه جوانان مسیحی که دارای استعداد هستند فقط زبان عربی و آثار عربی را میدانند و میخوانند! آنان با ولع هر چه تمامتر به مطالعه و تحصیل کتابهای عربی می پردازند. با پول زیاد و مخارج هنگفت کتابخانههای بزرگ از این آثار برای خودشان تهیه میکنند و همه جا از آن با بلند پروازی و صدای رسا صحبت میکنند و میگویند که این آثار حیرت انگیز و مهم است. هر گاه با آنان از کتب عیسوی سخن گفته شود با تحقیر جواب میدهند که این کتابها ارزش توجه کردن را ندارند. وای چه دردی! مسیحیان حتی زبانشان را فراموش کردهاند. میان هزاران نفر، یک نفر نیست که بتواند یک نامه به زبان لاتین نسبتا قابل تحمل از لحاظ ادبی بنویسد. در عوض افراد زیادی هستند که با وقار عربی صحبت میکنند، اشعاری به این زبان حتی بهتر از خود اعراب میسرایند.»626
کتاب مقدس البته ادله مختلفی را برای این نسل کشی ها برمی شمارد. به عنوان مثال، اهالی منطقه ای به صرف احتمال اینکه ممکن است خبرچینی کنند، کشته می شوند. وقتی داوود تحت تعقیب پادشاه، شائول قرار می گیرد به سرزمین فلسطین پناهنده می شود.« جت » پادشاه فلسطینیان نیز به رسم مهمان نوازی، زمینی وسیع و آباد را در اختیار وی و لشگرش قرار می دهد. اما پس از مدتی، داود به فکر به سرزمین های اطراف می افتد.داود و مردانش بر آمده بر جشوریان و جوزّیان و عمالقه هجوم آوردند زیرا که این طوایف در ایام قدیم در آن زمین از شور تا به زمین مصر ساکن می بودند و داود اهل آن زمین را شکست داده مرد یا زنی زنده نگذاشت. 1اما اینکه چرا داود به ن نیز رحم نکرد و هیچکس را زنده نگذاشت خواندنی است.و داود مرد یا زنی را زنده نگذاشت که به جتّ بیایند زیرا گفت مبادا درباره ما خبر آورده بگویند که داود چنین کرده است .2
تاریخ دوره های بعد نیز نشان می دهد که سنت کشتار مخالفین، تنها منحصر به دوره تورات نبوده و در تمام دورانهایی که کتاب مقدس از آن ها نام می برد وجود داشته است. به عنوان نمونه، هنگامی که نوبت به پادشاهی شائول می رسد و او خود را با مخالفین قدرتمندی به نام عمالقه یا فلسطینیان روبرو می بیند، خداوند به وی دستور می دهد:«حال برو و مردم عمالیق را قتل عام کن. بر آن ها رحم نکن، بلکه زن و مرد و طفل شیرخواره، گاو و گوسفند، شتر و الاغ، همه را نابود کن»1به دستور یهوه مردان و ن و حتی کودکان معصوم به فجیع ترین وضع به خاک و خون کشیده می شوند .او حتی دستور می دهد چهارپایان را کشته و جنازه ها را بسوزانند.
1- اول سموئیل،3:15
هنگامی که یوشع به شهرهای حبرون و یرموت و لاخیش عجلون و اورشلیم حمله میکند و تمامی ساکنان این شهرها را از پیر و جوان، زن و مرد، کودک و نوجوان از دم سر میبرد، پادشاهان این شهرها می گریزند و خود را در غاری پنهان میکنند. سربازان یوشع ایشان را می یابند:و چون ملوک را نزد یوشع بیرون آوردند، یوشع تمامی مردان اسرائیل را خواند و به سرداران مردان جنگی که همراه وی می رفتند، گفت: نزدیک بیایید و پای های خود را بر گردن این ملوک بگذارید. پس نزدیک آمده، پای های خود را برگردن ایشان گذاردند. 1سپس یوشع پادشاهان را به صلیب میکشد و ایشان را به آتش میسوزاند و خاکسترشان را نیز به باد میدهد.
بر اساس این دستور باید بررسی نمود که برخورد ایشان با ساکنان سرزمین کنعان چگونه بوده است .کتاب مقدس می نویسد، وقتی قوم خدا با اهالی مدیان برخورد کردند:و با مدیان به طوری که یَهُوه موسی را امر فرموده بود جنگ کرده همة ذکوران را کشتند. و بنی اسرائیل ن مدیان و اطفال ایشان را به اسیری بردند و جمیع بهایم و جمیع مواشی ایشان و همة املاک ایشان را غارت کردند. و تمامی شهرها و مساکن و قلعه های ایشان را به آتش سوزانیدند. و موسی بر رؤسای لشکر یعنی سرداران هزاره ها و سرداران صدها که از خدمت جنگ باز آمده بودند غضبناک شد و موسی به ایشان گفت: آیا همة ن را زنده نگاه داشتید؟. پس الآن هر ذکوری از اطفال را بکشید و هر زنی را که مرد را شناخته، با او همبستر شده باشد بکشید. و از ن هر دختری را که مرد را نشناخته و با او همبستر نشده برای خود زنده نگاه دارید. و از انسان از نی که مرد را نشناخته بودند سی و دو هزار نفر بودند.1
یکی از سهمگین ترین کشتار های کتاب مقدس کشتار مردم سرزمین پهناور باشان هست کتاب مقدس می نویسد:پس یَهُوه خدای ماعوج، ملک باشان، را نیز و تمامی قومش را به دست ما تسلیم نموده و در آن وقت همة شهرهایش را گرفتیم و شهری نماند که از ایشان نگرفتیم یعنی شصت شهر و تمامی مرزبوم اَرجوب که مملکت عوج در باشان بود. جمیع اینها شهرهای حصاردار با دیوارهای بلند و دروازه ها و پشت بندها بود سوای قُرای بی حصارِ بسیار کثیر. و آنها را بالکلّ هلاک کردیم. هر شهر را با مردان و ن و اطفال هلاک ساختیم.1
یوشع در ادامه کشورگشایی های خود به سرزمین اریحا رسید و به شهر حمله ور شد:و قوم یعنی هرکس پیش روی خود به شهر برآمد و شهر را گرفتند. و هرآنچه در شهر بود از مرد و زن و جوان و پیر و حتی گاو و گوسفند و الاغ را به دم شمشیر هلاک کردند. و شهر را با آنچه در آن بود به آتش سوزانیدند. لیکن نقره و طلا و ظروف مسین و آهنین را به خزانه خانة یَهُوه گذاردند.1
بنی اسرائیل در مسیر بازگشت از مصر به سرزمین کنعان، می خواستند از میان سرزمین سیحون عبور کنند، اما پادشاه سیحون اجازه عبور به ایشان را نداد، به همین علت بنی اسرائیل به سیحون حمله کردند:
و یَهُوه خدای ما او را به دست ما تسلیم نموده او را با پسرانش و جمیع قومش زدیم. و تمامی شهرهای او را در آنوقت گرفته مردان و ن و اطفال هر شهر را هلاک کردیم که یکی را باقی نگذاشتیم.1
بنا بر آموزه های کتاب مقدس هنگامی که قوم خدا از مصر رهایی می یابند و می خواهند در ارض موعود ساکن شوند.خداوند درباره ساکنان بومی این سرزمین، چنین فرمان می دهد:اما از شهرهای این امت هایی که یَهُوه، خدایت، تو را به ملکیت می دهد، هیچ ذی نفس را زنده مگذار. بلکه ایشان را. بالکل هلاک ؛ ساز.1
انواع وسایل مکانیکی برای رفاه بیشتر
احمد بن موسی از دانشمندان دوره مأمون، عاشق تکنیک و یکی از صنعت کاران نابغه بود. یکی از آثار عربی زبان یادآور میشود که «او چیزهایی اختراع میکند که نه برادرش محمد اختراع کرده و نه شخصی دیگر از پیشینیان اعم از هِرُن و دیگران که با علم ترتیب دادن هوشیارانه وسایلی که خود به خود حرکت میکنند دقیقا سرو کار داشتهاند.» . کتاب مفصل او به نام کتاب تنظیم و ترتیب هوشیارانه وسایل(کتاب الحیل) با استعدادترین افراد غرب را متعجب کرده مجذوب اهمیت خود میگرداند.148برخی از اختراعات احمد بن موسی: ظرفی که فقط حیوانات کوچک میتوانند از آن آب بیاشامند. کوزههایی که برای مصرف در حمام و یا ریختن شربت که از آنها هر بار به میزان معینی مایع میتوان خارج کرد به طوری که میزان معین بعدی پس از یک فاصله زمانی کوتاه میتواند خارج شود. ظرفهایی که وزن مخصوص مایعات به وسیله آنان قابل محاسبهاند. تعبیه ظرفی که به محض خالی شدن، خود به خود دوباره پر گردد. شیشههایی که از آنها بر حسب احتیاج مایعی مخصوص یا مخلوط مثلا شربت و آب و یا مخلوط این دو را در آنِ واحد بتوان سرازیر کرد. چراغهای روغنی که دارای فتیله خودکارند و روغن آنها نیز به میزان لازم به طور خودکار جریان یافته و در باد هم خاموش نمیشود. دستگاهی که به طور خودکار موقعی که در آبیاری میزان آب به سطح معینی برسد سوت میکشد و انواع فوارهها و هنرنمایی هایی بدین وسیله که مثلا آب فواره خود به خود تغییر فرم بدهد و .149
به طوری که احمد بن موسی اثبات کرد مسلمانان تکنسینهای باذوق و زبردست و مکانیکهای با مهارتی بودند. دقت زیادی به کار بردند تا آب را به خدمت خود در آوردند؛ چیزی که زندگیشان بستگی زیادی به آن داشت. برای آبیاری زمین انواع چرخهای آبی، پمپها و ماشینهایی که با روش هرمی آب را بالا میکشند و حتی دستگاهی برای بالا کشیدن آب به وسیله به کار بردن آتش ساختند.161
درباره این سایت